|
زهی خجسته زمانی که یار باز آید
زهى خجسته زمانى که یار باز آید
به کام غمزدگان غمگسار باز آید
به پیش خیل خیالش کشیدم ابلق چشم
بدان امید که آن شهسوار باز آید
اگر نه در خم چوگان او رود سر من
ز سر نگویم و سر خود چه کار باز آید
مقیم بر سر راهش نشسته ام چون گرد
بدان هوس که بدین رهگذار باز آید
دلى که با سر زلفین او قرارى داد
گمان مبر که بدان دل قرار باز آید
چه جورها که کشیدند بلبلان از دی
به بوى آنکه دگر نوبهار باز آید
ز نقش بند قضا هست امید آن حافظ
که همچو سرو به دستم نگار باز آید اللهم عج لولیک الفرج ولادت آقای غائب از نظر مبارک
برچسب ها :
نوشته شده در تاریخ 1393/3/24 و در ساعت : 11:34 - نویسنده : e.yakhi
محبوب ترین مطالب
آخرین مطالب نوشته شده
|