|
عرش بر دوش غدیر
به غدير چشمه ي « وحي در شأن علي بود كه نازل گرديد» صبح بوده ست و چنان قافله در آرامش آسمان در هيجان ... قافله در آرامش كاروان مرحله در مرحله مي رفت آرام غافل از عرش رها و يله مي رفت آرام كاروان بود و زمين در تب و آتش مي سوخت چشم ابليس در آن خواب مشوّش مي سوخت آن چنان بود كه خورشيد عطش مي باريد ذكر تسبيح ز پهناي لبش مي باريد كاروان تازه رسيده ست به منزلگاهش آسمان بود و خدا بود و رسول ا... ا ش ناگهان آيه ي « اكملت لكم » نازل شد راز بعثت همه در سال دهم نازل شد وحي نازل شد و آن بركه به جوش آمدباز عرش با شوق ملائك به خروش آمد باز ماه در خمره به جوش آمد و كامل گرديد وحي در شأن علي بود كه نازل گرديد جبرئيل آمده خندان لب و ساغر در دست تا كه ساغر بنهد ساقي كوثر در دست همه از خمّ ولايت شده نوشا نوشش باده بگرفت چنان حضرت حيدر در دست بر جهاز شتران ماه درخشان پيداست ؟! يا كه خورشيد نهاده ست پيمبر در دست ؟! دور اين قافله انبوه ملائك دارند از زمرّ د همه آئينه مكرّر در دست دست در دست خدا برد يقينا" وقتي كه گرفته ست نبي دست برادر در دست عده اي گرم تماشا و گروهي خندان قومي از جنّ و بشر خامه و دفتر در دست اي يدا... زمين ، ساقي كوثر تبريك عید ولایت علی مبارک............ برچسب ها :
نوشته شده در تاریخ 1393/7/21 و در ساعت : 10:37 - نویسنده : e.yakhi
محبوب ترین مطالب
آخرین مطالب نوشته شده
|